به گزارش میمتالز به نقل از خبرگزاری تسنیم، سال ۱۴۰۱ سال بسیار ویژه و بیسابقهای در نظر تأمین انرژی کشور مخصوصا در دو پارامتر و خروجی اثرگذار بنزین و گاز بودیم. در هر دو با ناترازی و کسری قابل توجه مواجه شدیم و تلاش شبانهروزی برای تأمین نیاز مصرفی کشور در شرایط کسری تأمین گاز و بنزین نسبت به مصرف جهش یافته، صورت گرفت.
جهت بررسی شرایط فعلی کشور در تأمین بنزین و گاز، ریشهیابی و شناسایی علل بروز ناترازی و ارائه راهکارهای اجرایی بهمنظور رفع ناترازیها و اصلاح رویکردها، میزگردی با حضور "سیدهاشم اورعی"، مدرس دانشگاه، کارشناس انرژی و رئیس اتحادیه انجمنهای انرژی ایران و "همت قلیزاده"، کارشناس اقتصاد انرژی و مدرس دانشگاه با موضوع "ناترازی انرژی در ایران" در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
اورعی: بهطور متوسط روزانه ۱۰۵ میلیون لیتر بنزین، ۱۱۰ میلیون لیتر گازوئیل، ۸۵۰ میلیون مترمکعب گاز و ۹۰۰ میلیارد کیلووات ساعت برق در کشور مصرف میکنیم. این اعداد زیاد مهم نیست، باید ببینیم که ارزش واقعی این میزان انرژی مصرفی در کشور چقدر است. این عدد در سال حدود ۱۷۰ میلیارد دلار میشود.
باز این سوال مطرح است که این ۱۷۰ میلیارد دلار کم است، زیاد است، خوب است و یا بد است؟ در پاسخ باید گفت که این هم نسبی است؛ برای اینکه ببینیم این ۱۷۰ میلیارد دلار انرژی مصرفی در کشور و در طول سال کم است یا زیاد، باید با تولید ناخالص داخلی کشور مقایسه کنیم. به عبارت دیگر مهمتر از اینکه ما چقدر انرژی مصرف میکنیم، این است که با این انرژی چکار میکنیم.
وقتی این دو عدد را کنار هم میگذاریم میبینیم ۴۲ درصد تولید ناخالص داخلی کشور ارزش انرژی مصرفی است. اگر بخواهیم بهصورت ساده بیان کنیم، مثل ایناست که ما یک مغازه یا سوپری داریم که در یک روز ۱۰۰ واحد توان میفروشد، اما فقط ۴۲ واحد پول برق و گاز مصرفی است. این مغازهدار دیر یا زود و احتمالا زود، ورشکسته میشود و نمیتواند ادامه بدهد؛ لذا من معتقدم خیلی باید بگردیم که شاید بتوانیم کشور دیگری در دنیا پیدا کنیم که ۴۲ درصد تولید ناخالص داخلی را صرف مصرف انرژی کند.
بسیار گفته میشود که سرانه مصرف انرژی ما زیاد نیست؛ مثلا سرانه مصرف انرژی در ایران حدودا یک سوم کویت و امارات عربی است. یا تقریبا نصف آمریکا و عربستان است، ولی مسئله این است که به نظر من، اصلا سرانه مصرف معیار و شاخص درستی نیست. اصلا مهم نیست که هر نفر ایرانی در سال چقدر انرژی مصرف میکند، بلکه آن چیزی که مهم است این است که با این انرژی چکار میکند و چقدر با آن کار میکند.
میزان مصرف کل انرژی ایران در طول سال تقریبا برابر با کشور آلمان است. ببینید GDP کشور آلمان چقدر است. ۴۲۰۰ میلیارد دلار GDP این کشور است؛ درحالی که GDP کشور ما ۴۰۰ میلیارد دلار است. دو کشور اندازه هم انرژی مصرف میکنیم، اما GDP متفاوتی داریم. به عبارت دیگر معیار صحیح، شدت مصرف انرژی است، نه سرانه مصرف انرژی!
ما میبینیم که شدت مصرف انرژی در ایران ۱۰.۵ برابر آلمان است؛ یعنی برای اینکه یک کار مشخص در ایران و آلمان انجام شود، ما در ایران ۱۰.۵ برابر بیشتر انرژی مصرف میکنیم. حالا ممکن است به درستی گفته شود که آیا ما میتوانیم خودمان را با آلمان مقایسه کنیم؟ چهچیز ما مثل آلمانیها است که مصرف انرژی ما مثل آلمانیها باشد؟ این حرف درستی است. ولی خودمان را با خودمان که میتوانیم مقایسه کنیم! اگر دو سال ۱۳۵۷ و سال ۱۴۰۱ را کنار هم بگذاریم، میبینیم مصرف انرژی کشور از ۵۷ تا ۱۴۰۱ حدود ۱۱ برابر شده است؛ اگر GDP ما هم به قیمت ثابت ۱۱ برابر میشد، این یعنی شدت مصرف انرژی ثابت مانده بود و مشکلی هم نبود. یعنی فینفسه افزایش ۱۱ برابری مصرف انرژی بد نیست، ولی وقتی نگاه میکنیم میبینیم در مقابل این ۱۱ برابر انرژی مصرفی ما در این دوره به دلار ثابت، GDP فقط ۳۱ درصد افزایش پیدا کرده است، به عبارت دیگر شدت مصرف انرژی از سال ۵۷ تا ۱۴۰۱ بالغ بر ۸.۵ برابر شده است.
قلیزاده: اینکه ما ۱۷۰ میلیارد دلار ارزش انرژی در طول سال مصرف میکنیم و شدت مصرف بالاست و مصرف سرانه انرژی مهم نیست، تقریبا صحبتهای رایج یا سیاستهای رایج کشور در سه دهه اخیر است. بخصوص دو دهه اخیر!
از سال ۱۳۶۹ این گفته ابداع شد که ما به مردم یارانه پنهان میدهیم. چیزی میدهیم که مردم در جای دیگر بخواهند بخرند گرانتر است، اما هنوز در دنیای واقعی هیچ اتفاقی نیفتاده است. برای نهادینه کردن یارانه پنهان حتی در دانشگاهها و اذهان عمومی تلاشهای زیادی صورت گرفته است. برای اولین بار در سال ۱۳۷۷ یارانه انرژی در ترازنامه انرژی وزارت نیرو برای اولین بار محاسبه شد. در سال ۱۳۷۸ با جزئیات بیشتری این محاسبات ارائه شد و مردم را بدهکار کردند که یارانه میدهیم. در حالی که این مبحث در هیچ کجای کره زمین و کتب علمی و در هیچ مقالهای وجود ندارد. بحث محاسبه یارانه انرژی، فارغ از دولتها بود، چرا که از سال ۱۳۶۹ تا سال ۱۳۸۶ که دولتهای مختلف با طیفها و سلایق مختلف سیاسی در ایران حاکم بودند بر روی این مسئله تأکید داشتند. در واقع یک خط فکری در پی مسئله یارانه پنهان انرژی شکل گرفته و آن جهانی کردن قیمت انرژی است؛ و به جهانی کردن قیمت انرژی یارانه پنهان انرژی گفته میشود.
قلیزاده: همانطور که شما به کمبود گاز میگویید "ناترازی گاز"؛ ما به کسری بودجه میگوییم "ناترازی عملیاتی بودجه"، به جهانیسازی قیمت انرژی هم "یارانه پنهان" میگوییم. خوب است مردم مفهوم این واژهها را بدانند. اعداد مختلفی در خصوص یارانه انرژی اعلام شده و این اعداد از ۲۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار متفاوت است و مدعی هستند ما به مردم یارانه میدهیم. مفهومش این است که بخشی از این را به ما پس بدهید. در خصوص واقعی سازی قیمت انرژی طبق ماده یک قانون هدفمند کردن یارانهها در رسانهها بسیار با زرق و برق پرداخته شد. بر اساس این ماده قانونی، میبایست در بحث فرآوردههای پالایشگاهی، در ۵ فرآورده اصلی، حتما قیمت به ۹۰ درصد فوب خلیج فارس برسد و در گاز هم به ۷۵ درصد قیمت گاز طبیعی صادراتی برسد. از اینرو در قوانین سالانه بودجه بعضا میانگین گاز بازارهای بین المللی بالاخص بازار هنری هاب ایالات متحده امریکا مبنای قیمت گذاری است.
شدت انرژی در ایران بالاست. ولی مستند به ترازنامه انرژی، حدود ۲۰ تا ۳۰ شاخص روی شدت انرژی موثر است. در این سه دهه اخیر، خط سیر فکری ما بیشتر بر اصراف توسط مصرف کننده تمرکز پیدا کرده و بارها شنیدهایم که گفتند مردم ایران فرهنگ مصرف انرژی ندارند و بارها این جمله سخیف که هوا گرم میشود پنجره باز میکنند از دهه ۷۰ بهبعد شنیده شده و اخیرا هم تکرار میشود.
این مساله که مردم ایران فرهنگ مصرف انرژی ندارند، مبنای علمی ندارد. برای مطالعه بخش انرژی روشهای علمی داریم. ما درخصوص کشور پهناور ایران با جمعیتی ۸۵ میلیون نفری صحبت میکنیم که طیف درآمدی آنها مختلف است. شدت انرژی معلول است. وقتی دمای ماشین بالا میرود، با دست که نمیتوان عقربه را پایین کشید، باید ماشین را متوقف کنیم و زمانی که اقدام به بهینهسازی سیستم حرارتی ماشین کنیم، عقربه نیز خودش پایین میآید. شدت مصرف انرژی نیز بههمین صورت است. وقتی ساختارها را اصلاح کنیم، شدت پایین میآید. شدت مصرف انرژی از سال ۸۳ تا سال ۸۹ با یک شیب ملایمتری حرکت میکرد و به استناد اینکه شدت بالاست، یک جهش بی نظیر در قیمتها اعمال شد. چنین جهش قیمتی را در جهان تجربه نداریم، یعنی در مراکز علمی، دانشگاهی و مقالات گشتیم و چنین انفجار قیمتی را در هیچ کشوری ندیدیم.
قلیزاده: بله در هیچ کشوری تجربه نکردیم. بعد از سال ۱۳۸۹ که یکشوک قیمتی به جامعه وارد میشود، نهایتا یک سال و نیم، این شوک قیمتی بر روی مصارف تأثیرگذار است. انرژی یککالای اساسی است و شوک قیمتی نمیتواند تأثیر مستمر در اصلاح روند مصرف آن داشته باشد.
انرژی توانایی انجام کار است، انرژی عامل تولید است و اساسا نباید به سمتی برویم که مصرف آن مثل نان و چیپس و گوجه و سیب زمینی، به عنوان یک کالای مصرفی باشد. تقاضا برای چیز دیگری است که برای رسیدن به هدف مطلوب آن، انرژی مصرف میکند و مصرف انرژی، خود یک هدف نیست.
مصرف انرژی در ایران در حداقلهای خودش قرار دارد. بیشترین عاملی که روی شدت مصرف انرژی اثرگذار است، ناکارآمدیها در بخش تولید یا بخش حاکمیتی انرژی ما است. در حوزه گاز، که در ماههای اخیر بهشدت روی مصارف خانگی آن بحث صورت میگیرد، سهم مصرف خانگی از سال ۸۶ که ۳۶ درصد بوده، دائما نزولی بوده و به ۲۴ درصد رسیده است. سهم مصرف سرانه خانوار از ۲ هزار و ۹۴۴ مترمکعب در سال به ۱۸۱۹ مترمکعب رسیده و دائما نزولی بوده است.
ناراحتی و گلایه ام این است که باید مسئله را بهطور واقعی ببینیم. در همین جنگ روسیه با اوکراین، هیچ کدام از این دولتها که اساسا صاحب انرژی هم نبودند، ملت خود را مورد شماتت قرار ندادند که مثلا شما چرا فرهنگ مصرف ندارید. ایالت متحده یکی از پرمصرفترین کشورها در جهان در مساله انرژی بخصوص در بحث بنزین است. کارهایی کردهاند که اگر ما این کارها را میکردیم مورد شماتت یک سری اقتصاددانان رسانهای قرار میگرفتیم. مثلا آمدند قانون جلوگیری از افزایش استثمارگرایانه قیمت بنزین را تصویب کردند. یا قانون کاهش تورم را مصوب کردند. اگر بگوییم در ایران قانون کاهش تورم را میخواهیم تصویب کنیم میخندند و از چپ و راست، برچسبهایی میزنند، ولی در ایالات متحده این قانون تصویب شد و برایشان بسیار مهم بود که قیمت انرژی پایین بیاید. چون قیمت انرژی علاوه براینکه سهم تولید است، بحث پایداری اجتماعی هم برایش مطرح است. یک کالایی است که نهایتا به سیستمهای اجتماعی و نظام سیاسی برمیگردد.
رئیس جمهور امریکا در یکی از صحبت هایش به پالایشگاهها تذکر شدید میدهد و میگوید الان وقت تقسیم سود نیست و حواستان باشد مشتریان شما مردمان امریکا هستند و قیمت انرژی و بنزین به طور خاص به قیمتهای قبل از رشد قیمت جهانی بازگردانده شد. در جهان این تجربه باعث شد که یک تفکر جدیدی با عنوان بحث ملی شدن صنایع انرژی مطرح شود.
سرانه انرژی در ایران منهای کشور افغانستان، از بقیه کشورهای اطراف خودمان کمتر است. ضمن اینکه سبد انرژی که در اختیار مردم قرار دادهایم بسیار محدود بوده است. در دنیا ۶ نوع انرژی در سبد انرژی در اختیار مردم قرار دارد.
وقتی بهنادرستی، مصرف گاز در ایران را با مصرف گاز در چین مقایسه میکنند، مردم باهوش ما در فضای مجازی، بهدرستی این مقایسه نادرست را با مصرف قرمهسبزی در ایران و چین معادلسازی کردهاند. مقایسه مصرف گاز در ایران و چین هم به همان اندازه بیربط است.
قلیزاده: بله، اشکال بخشهای حاکمیتی انرژی است. هشداردهندههای تولید انرژی چه کسانی هستند که باید بگویند انرژی زیاد مصرف میشود؟ این کشور مگر برنامهریزی و بودجهریزی ندارد؟ در بودجهریزی باید پیش نگرانه یک سال پیشرو را ببینیم. این درست نیست که همیشه خود را وسط بحرانها احساس کنیم و چنین فشار رسانهای به مردم وارد شود که مصرف خود را کاهش دهید و طرحهای عجیب و غریبی که مثلا هر فرد یک بخاری خاموش داشته باشد، درحالی که شاید ۹۰ درصد روستاییان کشور یک بخاری در خانه دارند.
یا در مساله بنزین دائما به مصرف بالای ایرانیها اشاره کنیم. در این دو دهه اخیر، این جملات مشابه و تکراری را از زبان مدیرانی شنیدهایم که وقتی آخر هفته به ویلاهایشان در دماوند و چالوس میروند، به ترافیک برمیخورند و یا صبح سرکار میروند، در اتوبانهای تهران ترافیک را میبینند و فکر میکنند کل کشور به همین صورت است.
در سرانه خودرو ما رتبه ۸۶ در جهان هستیم، با اینکه در جمعیت رتبه ۱۸ را داریم. یعنی مردم در ایران هنوز نسبت به جهان از ضریب برخورداری خودرو بسیار پایینی برخوردارند. یک رویکرد غلط را در قالب یک قانون آوردهایم و تأکید میکنیم بر مبنای قانون هدفمندی یارانهها باید نرخ فرآوردههای نفتی به ۹۰ درصد نرخ فوب برسد؛ در حالی که این رویکرد از اساس اشتباه است. کل علم و تحلیل آمارها را کنار گذاشتهایم و یکگزاره اشتباه را در قالب قانون علم کرده ایم. الان ۱۷ سال از تصویب این قانون گذشته، آیا در این ۱۷ سال یک اتفاق مثبتی در قالب این قانون رخ داده؟
منبع: خبرگزاری تسنیم